2

دوباره عشق را در من جهنم کن
مرا هم مبتلای بوسه نم نم کن

هوای آن غروب ِ سرد پیچیده
برایم چای با عطر تنت دم کن

بزن باران، بزن باران، بزن باران
کمی از بغض این شبهایمان کم کن

پس از عمری ندیدن ها و رفتن ها...
مرا ای یار شیرینم، صدایم کن

پس از آن هم، به رسم بچگی هایت،
به رسم دل، خیال دوست دارم کن!

که آب از سر گذشت و عشق سرریزست
فقط امشب کمی آرام تر رم کن،،،


آرزو حاجی خانی
۱۰ دی  ۱۴۰۲

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد