48

دلم به دام تو افتاده، عشق_/ بازی نیست
از اینکه دل، به هوایت شکست،... راضی نیست

برای گرمی دل، بوسه هات کافی بود
اگر چه رسم تبارِ تو دلنوازی نیست

اگر چه که به دلت بی حساب شد، این بار
ولی به هر جهت اینکه دلم ریاضی نیست

دوای بی کسی ام، قرص و شربت ِ عشق است
میان طائفه ات هم کسی که رازی نیست

چقدر توی دلت، آرزوت ویران شد
براش خانه امنی به دل بسازی نیست


آرزو حاجی خانی
بی بازگرد

47


غمزه ی حال مرا بیش تر از پیش نکن
این جگر پاره ی جان را به دلم ریش نکن

بوسه ها داغ تر از شهد خدایی شده اند
حال شیرین لبت را به لبم نیش نکن

پیش چشمان تو آنقدر که آرام شدم
این همه دلهره ها را به دلم بیش نکن

این قَدَر سنگ همه کس به دل و سینه نزن
این قَدَر قوم من و طائفه و خویش نکن

آنکه از پیش، خودش شاه و پری زادت بود
مات یک لحظه نگاه تو شده، کیش نکن


آرزو حاجی خانی
بی بازگرد

46

به تار و پود وجودم، حریر عشق ِ گسسته ست
چقدر قلب من امشب، از این گلایه شکسته ست

دوباره فصل جنون زد به باغ های بهارم
فضای از تو سرودن چه شاعرانه و مست ست

هوای گریه نداری، پلنگ زاده ی وحشی؟!
ببین که حضرت ماه ات از آسمان تو خسته ست

چرا بهانه نباشی برای خلق من از عشق
نجیب زاده ی باران! نگو که دست تو بسته ست...

چه کارها که نکردی، عوض کنی، قَدَرت را
منم دلم به هوایت، به پای تو که نشسته ست


آرزو حاجی خانی
بی بازگرد

45

این بار هم در بی کسی، با زندگی سر می کنم
با هر غرور تازه ات، دل را مکدر می کنم

دلتنگی ام را در هوایت پرسه می زد ابرها
کوچه به کوچه، عشق را با آسمان تر می کنم

با آنکه با حال دل من، خوب تر می شد دلت
حتی اگر منکر شوی هم باز باور می کنم

امیّد دارم که دوباره باغ، آبادت شود
گل_ بوسه می ریزم ولی یکباره پرپر می کنم

حالا که امشب هم شبی از آرزوهایت شده
با گفتن حال و هوایم باز، بدتر می کنم


آرزو حاجی خانی
بی بازگرد

44

هیچ کس اینجا شبیه حال من، درمانده نیست
هیچ کس مثل دلم از قلب سردت رانده نیست

مثل این حال پریشان یک اتاق و میز و شمع
مثل طوفان نگاهت، چشم را سوزانده نیست

این که می خواهد تو را، از جان خود هم بیشتر
آنکه از چشمان مستت، بی دلیل افتاده نیست؟

اشتباهی دل سپردی به هوای سادگی ش
آنکه گر می گیری از عطر تنش خان زاده نیست

رفتی و این شعرها هم گفتنش، رنج آور است
زندگی بی عشق تو یک اتفاق ساده نیست

دیگران دادند، تسکین می دهندم باز هم
باورش سخت است، اما یک نفر دلداده نیست


آرزو حاجی خانی

بی بازگرد