اشعار آرزو حاجی خانی (مجموعه غزل 3)

نام مجموعه: بی بازگرد

اشعار آرزو حاجی خانی (مجموعه غزل 3)

نام مجموعه: بی بازگرد

18

یک زن میان گریه و باران شکسته است
چون ابرهای تیره ی بی جان شکسته است

آن‌ روزهای عشق و غزلخوانی ام به تو
از غمزه‌های چنگ تو، حیران شکسته است

سلولهای دل، نفسم را شبیه آن،
دیوارهای تیره ی زندان شکسته است

خون_پاره های آتش قلبم به شهر توست
در جای جای حادثه، «تهران» شکسته است

غم-واره‌ها به ساحلِ چشمم کشیده شد
انگار موجی از شبِ طوفان شکسته است

کافر شدن به غیرِ تو، دیوانگی م بود
حالا ببین که این همه ایمان شکسته است

حرفی بزن به وقت خداحافظی...، دلم
از عشق که رسیده به پایان، شکسته است

نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد