اشاره کن، به گرمی ات، گلایه را رها کنم
اگر که باز دیدمت، چطور با تو تا کنم
چه فکرها که کرده ام، شبانه تا سحر به تو
به شرم چشمهای تو، نگاه بی ریا کنم
تمام عشق و آرزو به سوی تو دویده است
نخواه تا شبیه تو، به هر کسی وفا کنم
برقص با من این خزان، میان رقص برگ و باد
که پشت هم ترانه ها، بخوانمت، دعا کنم
در این مسیر عاشقی، اگر چه عاقلانه نیست
که عشق سرسپرده را، برات سوفیا کنم