دردم فقط این لحظه های بی قراری نیست
دردم، برایت این همه چشم انتظاری نیست
باران نم نم می زند در ساحل و دیگر
آغوش را از گرمی ات، دریا کناری نیست
این روزها باید کجای زندگی خوش بود
وقتی همیشه آنکه خیلی دوست داری نیست
باید به فکر زخمهای کهنه ات باشی
باید بفهمی آخرش هم عشق، کاری نیست
پاشیده مغزم پیش از این، روی نبودن هات...
توی سرم دیگر صدای انفجاری نیست!
تقویم ها مرگ مرا اثبات خواهد کرد...
بعد از تو در پشت زمستان ها، بهاری نیست